داناکداناک، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دنیای داناک

اوه اوه اوه بابا به خدا نرسیدم زودتر بیام

سلام داناک بابا دختر بابا واقعاعذر میخوام که نتونستم زودتر بیام برات بنویسم آخه شغل بابا جوریه که شب عیدا سرش شلوغه (توی فرهنگ ما از ٢ماه مونده به عید نوروز میگن شب عید شده)  دخترم ٢ ماهش تموم شد و وارد ٣ ماهگی شد البته الان نه ١٨روز پیش شب قبل از واکسنت یه جشن ٣ نفره گرفتیم                                    تولدت مبارک بابایی ولی فرداش که واکسنت رو زدیم جشن از چشم و گوشمون در اومد. حدود ساعت ٩.٣٠تزریقت توسط خانم فاطمی تو مرکزبهداشت  انجام شد و خی...
21 بهمن 1391

اولین نوشته مامانی

سلام دختر گلم مامانی منو باید ببخشی که تا حالا که دو ماه و هفده روزته بر خلاف میلم نتونستم چیزی برات بنویسم البته دختر نازم مامانی تقصیری نداشته یکی از دلایل مهمش خود دختر نازم بوده که وقت سر خاروندنم برا مامانی نذاشته و دیگه اینکه تو خونه جدیدمون دسترسی به اینترنت نداشتم عزیزک مامان تو این مدت بابایی بیکار نبود و زحمت نوشتن مطالبو کشید با اینکه اونم نمیرسه که کامل بنویسه فقط از روزی که خدا به ما لطف کرد و گلی مثه تو رو داد ازش ممنونم و شکر می کنم هر چند که مامانی تو تازگی چند روزیه که بهتر شدی یعنی بهتر می خوابی و دل دردات بهتر شده و کمتر اذیت می شی و اذیت میکنی اولا من و بابات شبی سه ساعتم به زور می خوابیدیم و همیشه بابات با یکی دو س...
20 بهمن 1391
1